( خاطره از حجت الاسلام احمد مروی )
نوعاً پذیرایی آقا دیگر همه جا معروف است، یك رقم غذا، یك رقم خورش. آقازادههای ایشان مراسم عروسی كه داشتند، ما هم دعوت بودیم. در همین دفتر، چند نفری را دعوت كردند، بستگانشان و چند نفر هم همین دفتریها مراسم ایشان، هیچ كدام در تالار و مفصل نبوده است. در همین دو سه تا اتاقهای دفتر بوده است. یادم هست یكی از همین جلسات مهمانی همیشهاش همین جوری بوده، این سه چهار تا عروسیهایی كه داشتند، ما شركت كردیم میوه، همان میوه فصل، آن هم دو رقم. مثلاً سیب و خیار. آن هم نه اینكه دیس بچینند بلكه توی بشقاب، یك خیار و یك دانه سیب. با یكی از دوستان دفتر بودیم. گفت این مجلس ختمهای تهران، بیشتر از مجلس عروسی پسران حضرت آقا پذیرایی میكنند. آنها باز یك شیرینی، چیزی هم میآورند. حلوا هم میآورند. میبرند دور میگردانند. باز دو سه رقم میوه میگذارند. اینجا حلوا هم نیست، شیرینی هم كه همین یك شیرینی دانماركی و یك سیب، یك خیار. بیشتر هم نمیشود خورد!
هیچ وقت من ندیدم سر سفره ایشان، چه جلسات عمومی، چه مهمانیهای خصوصی، حتی دو نفر، سه نفر، من ندیدم كه دو رقم خورش سر سفره ایشان باشد. شبها كه حاضری است. مهمان داشته باشند، نداشته باشند. یك شب یادم هست خدمت حضرت آقا بودیم. سفره انداخته بودند، آقایهاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه هم مهمان آقا بودند. نان و پنیر و سبزی، یك مختصر هم سوپ خیلی رقیق، فقط همین. برنامه شبشان یك غذای خیلی سبك و خیلی ساده است. خلاصه، در مهمانیهای ایشان توفیقی پیدا كردیم، همسفره با ایشان بودیم و سعادتی داشتیم، چه جلسات عمومی در حسینیه، یا در منزل ایشان یا جای دیگر، یك رقم غذا، یك رقم خورش. من واقعاً تا حالا دو رقم ندیدهام و ایشان مقیّدند به این جور قضایا.[1]
[1] - منبع : روزنامه «جامجم» از، ویژهنامه «تداوم آفتاب»، به مناسبت آغاز بیستمین سال رهبری آیتالله خامنهای