در
کتابخانه
بازدید : 518923تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Expand دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Collapse مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Expand تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Expand اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Expand خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مرد بزرگی مثل مرحوم آخوند خراسانی سخت حامی مشروطیت بود و واقعاً این مقدار كه بنده تحقیق كرده ام مرحوم آخوند خراسانی یكی از بزرگان علمای شیعه بوده است و می شود گفت در دنیای شیعه مدرّسی به خوبی مرحوم آخوند نیامده است. حوزه ی درس هزار و دویست نفری داشته است و شاید سیصد نفر مجتهد مسلّم پای درس این مرد می نشسته اند و ایشان فوق العاده مرد باایمان و باتقوایی بوده است. در اینكه این مرد منتهای حسن نیت را داشته است شكی نیست. حالا اگر كسی گفت من با مشروطیت مخالفم، معنایش این نیست كه- العیاذ باللّه- مرحوم آخوند را تخطئه می كند. از آن طرف، در رأس مخالفین یك فقیه بسیار بزرگی بوده مثل مرحوم آقا سید كاظم یزدی كه در فقاهت كم نظیر بوده است. اگر كسی با استبداد مخالف و طرفدار مشروطیت باشد، معنایش این نیست كه مرحوم یزدی را تخطئه می كند. شاید مرحوم یزدی كه مخالف با مشروطیت بود می دانست كه دستهای خارجی دخالت دارد و بعد هم چنین و چنان می شود. بنابراین بحث تصویب یا تخطئه ی علمای بزرگ نیست، چون موضوع یك جهت ندارد. اگر موضوع مشروطیت و استبداد یك مسئله ی علمی بود، یك حرفی بود. مسئله ای بوده كه عوامل زیادی در آن دخالت داشته است. ما از اینكه كدام دست سیاست چه دخالتی داشته است صرف نظر می كنیم و با مخالف و موافق كاری نداریم. قرائن هم نشان می دهد كسانی كه مخالف با مشروطیت بودند می گفتند این مشروطیت كه می خواهد بیاید غیر از آن مشروطیتی است كه دارند صحبتش را می كنند، مشروطه ی مشروعه به اصطلاح
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 114
نیست و نخواهد آمد، مانند مرحوم شیخ فضل اللّه نوری.

به هر حال یك چنین جریانی به وجود آمد و چه حوادث تلخ و خونینی به وجود آورد! مجتهدین كشته شدند، مردی مانند آقا شیخ فضل اللّه نوری به دار زده شد. این یك امر كوچكی نیست. مرحوم نوری مرد بزرگی بود، مجتهد مسلّم و تا حدودی كه شنیده ایم مرد بسیار پاك و باتقوا و عادلی بود، مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلّم الاجتهاد بود.

ما مطلب را از یك زاویه ی بالخصوصی می خواهیم مطالعه كنیم، یعنی آن را تفكیك می كنیم از عوامل خارجی و از این جهت كه آیا ایرانِ آن روز مستعد مشروطیت بود یا نبود. جایی غیر از مملكت خودمان و زمانی غیر از زمان خودمان را فرض می كنیم؛ یعنی یك كشور اسلامی را فرض می كنیم كه در آن مردم مستعد هستند یعنی می فهمند كه مشروطیت یعنی چه، چون در آن موقع اغلب مردم نمی دانستند كه مشروطیت چیست [1]. مستعد نبودن ملت یعنی اینكه نمی فهمید. ما می خواهیم فرض كنیم یك كشوری را كه مردمش می فهمند. همچنین فرض كنیم كه عوامل خارجی وجود ندارد، سوء نیتی در كار نیست. آیا مشروطیت با قانون اسلام انطباق دارد یا نه؟ این یكی از آن مسائلی است كه تا ما آن را بررسی نكنیم، آن جریان جمود و جهالتی كه عرض كردیم كاملاً حلاّجی نمی شود.

بعضی ها از همین نظر مجرّد، قطع نظر از عوامل خارجی می گویند مشروطیت برخلاف دین اسلام است، یعنی دین اسلام با مشروطیت سازگار نیست. ناچار باید بگویند با استبداد سازگار است یا لااقل با استبداد سازگارتر است. چرا؟ تا تعریف نشود كه مشروطیت چیست، نمی شود بحث كرد.
[1] می آمدند درِ خانه ی مردم می گفتند آیا می دانید مشروطیت چیست؟ اگر مملكت، مشروطه بشود نانهای سنگك بزرگ با كباب به خانه ی شما می آورند. یك مرد ساده لوحی می گفت: عجب! مشروطه یعنی شما می خواهید مشروطه خانم را بیاورید اینجا و او را پادشاه كنید. و از این جریانها زیاد بوده است كه نه آن كسی كه به نفع مشروطیت مبارزه می كرد می فهمید چه می گوید و نه آن كسی كه به نفع استبداد كار می كرد می فهمید دنبال چه می رود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است