تفسیر صافی ذیل آیات اصحاب كهف:
عن الصادق علیه السلام انه ذكر اصحاب الكهف فقال: كانوا صیارفة
جلد پنجم . ج5، ص: 426
كلام و لم یكونوا صیارفة دراهم.
رجوع شود به دفتر نمره ی 97 یادداشتهای مربوط به زبان و
ورقه های خطابه و منبر.
راجع به اینكه هر سخن تنزل روح گوینده است و از كوزه برون
همان تراود از احساسات كه در اوست و شعر هر شاعری حاكی از
صنف و طبقه و جنسیت اوست، بحثها شده كه اشعار سلاطین از همان
روح جباریت آنها و اشعار سیاستمداران از سیاست آنها و اشعار زنها
از روحیه ی زنانگی آنها حكایت می كند، مثل شعر معروف ناصرالدین
شاه:
خم می گر شكند شیخ، به ما عرضه كنید
طالب خون سیاووش بود كیخسرو
یا رباعی سلطان محمود: . . . گوی سیمین گرفتن اندر است
یا شعر وثوق الدوله: . . . آن تنگ حوصله رسوای گلستانم كرد
یا شعر مرحوم آقا میرزا محمدتقی شیرازی:
آن كیست كه با سرو كند دعوی بالا
جز دلبر ما سلّمه اللّه تعالی