1.
و اصبر علی ما اصابك ان ذلك من عزم الامور. (لقمان، 17) :
گنجِ صبر اختیار لقمان است
هركه را صبر نیست حكمت نیست
2.
والقی فی الارض رواسی ان تمید بكم: مسمار كوهسار به نطع زمین بدوخت
تا فرش خاك بر سر آب استوار كرد
3.
و اذا اردنا ان نهلك قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها: چو خواهد كه ویران شود عالمی
كند ملك در پنجه ی ظالمی
[1]چو خواهد كه ملك تو ویران كند
نخست از تو خلقی پریشان كند
[2]
4.
و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعداً او قائماً. . .
سعدی در بوستان:
همه شب به بیداری اختر شمرد
ز سودا و اندیشه خوابش نبرد
جلد پنجم . ج5، ص: 437
چو آواز مرغ سحر گوش كرد
پریشانی شب فراموش كرد
5. حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره ی صمّا
از این آیه اقتباس شده:
یا بنیّ انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن
فی صخرة. . . و اشاره به حدیثی در داستان یوسف.
6.
سیجعل اللّه بعد عسر یسراً:
پس از دشواری آسانی است ناچار. نقل شده از غزلیات، صفحه ی
109، ولی پیدا نشد.
7.
ولو یؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك علی ظهرها من دابة: این همه پرده كه بر كرده ی ما می پوشی
گر به تقصیر بگیری مگذاری دیّار
8. اگر خدای نباشد ز بنده ای خشنود
شفاعت همه پیغبمران ندارد سود
9.
ولایحیق المكر السیئ الاّ باهله: تو راستی كن و با گردش زمانه بساز
كه مكر هم به خداوند مكر گردد باز
10. نقل شده از امالی صدوق، صفحه ی 44:
ذكر علی علیه السلام انه وجد فی قائمة سیف من سیوفه (رسول اللّه)
صحیفة فیها ثلثة احرف: صل من قطعك، و قل الحق و لو علی
نفسك، و احسن الی من اساء الیك.
سعدی می گوید:
بدی را بدی سهل باشد جزا
اگر مردی احسن الی من اساء