بحثهای كلامی اسلامی هر چند به نتیجه ی نهائی نرسید ولی این مباحث كمك و
مدد فراوانی كرد به حكما و فلاسفه ی اسلامی در مسائل الهیّات. یكی از جهاتی كه
فلسفه ی اسلامی در مسائل «الهیّات بالمعنی الاخص» سرزمینهای جدیدی فتح كرد و
فاصله اش با فلسفه ی یونانی و اسكندرانی زیاد شد مایه هایی است كه از كلام اسلامی
گرفت. متكلّمین، این حق را به گردن فلاسفه دارند كه افقهای نوی گشودند و مسائل
ویژه ای طرح كردند اگر چه خود از عهده ی حلّ آنها برنیامدند.
متكلّمین علاوه بر اینكه با طرح یك سلسله مسائل، راه را برای فلاسفه باز
كردند، از راه دیگر نیز خدمت بسزائی كردند، و آن اینكه چون در مقابل اندیشه ی یونانی
تسلیم نبودند، به مقام معارضه برمی آمدند و به چهره ی فلسفه و فلاسفه ناخن می زدند، در
ردّ فلسفه و فلاسفه كتاب می نوشتند و آراء آنها را نقض و رد می كردند. باب تشكیك
و تردید در اندیشه های فلسفی را آنها باز كردند. تصادم و اصطكاك آراء و عقاید
متكلّمان با آراء فلاسفه، و تلاشهای سخت فلاسفه برای خروج از بن بستها، تحرّك
خاصّی در الهیّات فلسفه ی اسلامی بوجود آورد. در تلاشهای سخت است كه برقهایی
می جهد و سرزمینهای تازه ای كشف می شود.