تقسیم قضیه به حملیه و شرطیه، چنانكه دیدیم تقسیمی بود به حسب رابطه و
نسبت حكمیّه. اگر رابطه، اتحادی باشد قضیه، حملیه است و اگر رابطه از نوع تلازم یا
تعاند باشد شرطیه است.
تقسیم قضیه به حسب رابطه به گونه ی دیگر هم هست و آن این كه در هر قضیه یا
این است كه رابطه (اعمّ از اتحادی یا تلازمی یا تعاندی) اثبات می شود و یا رابطه
نفی می شود. اولی را «قضیّه ی موجبه» و دومی را «قضیّه ی سالبه» می خوانند. مثلاً اگر
بگوییم: «زید ایستاده است» قضیه ی حملیه ی موجبه است، و اگر بگوییم: «چنین نیست
كه زید ایستاده است» قضیه ی حملیه ی سالبه است. اگر بگوییم: «اگر بارندگی زیاد باشد
محصول فراوان است» [یا] بگوییم: «اگر باران به كوهستان نبارد- به سالی دجله
گردد خشك رودی» قضیه ی شرطیه ی متصله ی موجبه است، و اگر [بگوییم «چنین نیست كه
اگر بارندگی زیاد باشد محصول اندك است» ] شرطیه ی متصله ی سالبه است.
اگر بگوییم: «عدد یا جفت است یا طاق» قضیه ی شرطیه ی منفصله ی موجبه است، و
اگر بگوییم: «نه چنین است كه عدد یا جفت است یا عددی دیگر» قضیه ی شرطیه ی
منفصله ی سالبه است.