چنانكه دانستیم در قیاس اقترانی نتیجه در مقدمتین پراكنده است؛ مقدمه ای كه
مشتمل بر اصغر است «صغری» نامیده می شود و مقدمه ای كه مشتمل بر اكبر است
«كبری» خوانده می شود و البته همان طوری كه قبلاً اشاره شد خود مقدّمتین كه مولّد
نتیجه هستند نمی توانند نسبت به یكدیگر بیگانه باشند، وجود یك «رابط» یا «حد
مشترك» ضرورت دارد و نقش اساسی به عهده ی «حد مشترك» است؛ یعنی حد مشترك
است كه اصغر و اكبر را به یكدیگر پیوند می دهد. این رابط و حد مشترك اصطلاحاً
«حد وسط» نامیده می شود. مثلاً در قیاس ذیل:
آهن فلز است.
فلز در حرارت منبسط می شود.
پس آهن در حرارت منبسط می شود.
«فلز» نقش رابط و حد وسط و یا حد مشترك را دارد. حد وسط یا حد مشترك ضرورتاً
باید در صغری و كبری تكرار شود؛ یعنی هم باید در صغری وجود داشته باشد و هم در
كبری، و چنانكه می بینیم مجموعاً صغری و كبری از سه ركن تشكیل می شوند كه
اینها را «حدود قیاس» می نامند:
1. حد اصغر.
2. حد اكبر.
3. حد وسط یا حد مشترك.
حد وسط، رابطه ی پیوند اكبر به اصغر است و هم اوست كه در هر دو مقدمه وجود
دارد و سبب می شود كه مقدمتین با یكدیگر بیگانه نباشند.
اكنون می گوییم قیاس اقترانی به اعتبار «نحوه ی قرار گرفتن حد وسط در صغری
و كبری» چهار صورت و شكل مختلف پیدا می كند كه به شكلهای چهار گانه معروف
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 92