مطلب دیگر این است كه آیا این فكر از افلاطون شروع شده یا قبل از افلاطون
هم این نظریه بوده است و فلاسفه ای در دنیا بوده اند كه معتقد به این نظریه بوده اند،
مخصوصا فیثاغورسیها و خود فیثاغورس كه فیلسوف خیلی مهمی بود و در قدیم برای
او اهمیت قائل بودند؛ ارسطو هم در كتابهای خودش خیلی از او نام برده است، و
جدیدا شاید بیشتر از قدیم برایش اهمیت قائل هستند. مسلّم است كه افلاطون هم از
فلسفه ی فیثاغورس استفاده كرده است. فیثاغورس در حدود هفتاد سال قبل از
افلاطون است، در حدود قرن ششم قبل از میلاد، یعنی با هراكلیتوس هم عصر بوده و
ظاهرا بعد از طالس است، هم بر سقراط مقدم است و هم بر افلاطون. بسیاری از افكار
افلاطون در فلسفه ی فیثاغورس و فیثاغورسیها پیدا می شود. غرض این است كه آیا
نظریه ی مثل قبل از افلاطون هم وجود داشته یا نه؟ شیخ هم منحصر به افلاطون نمی كند
و می گوید حكمای اقدمین قائل به مثل بودند؛ بعد همین قدر می گوید كه سقراط و
افلاطون در این رأی افراط می كردند. بلكه از حرف شیخ هم استفاده می شود كه قبل
از افلاطون نیز این نظریه بوده و منحصر به افلاطون نیست.