نه تنها در علم نفس به ذات خود، عاقل و معقول متحدند، بلكه در علم نفس به
غیر هم عاقل و معقول متحدند (كه البته اگر عاقل و معقول می گویند، به عنوان مثال
می گویند. ما می دانیم كه در مورد ادراك كلیات است كه می گویند «عقل» و مدركات
كلیه را «معقول» می نامند ولی آیا اتحاد مدرك و مدرك اختصاص به آنجا دارد؟ نه،
آن كسی كه قائل به اتحاد عاقل و معقول است، به اتحاد حاسّ و محسوس هم قائل
است) .
[1]اینجاست كه مسأله مسأله ای شده است كه معركه ی آراء است و ما باید ببینیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 340
كه مقصودشان در اینجا چیست؛ آنگاه كه می گوییم قوه ی عاقله وقتی تعقل می كند با
آن صورت معقوله یكی می شود و قوه ی حاسّه وقتی احساس می كند با صورت
محسوسه یكی می شود و همچنین قوه ی خیال وقتی تخیل می كند با صورت متخیله
یكی می شود، در اینجا چه می خواهیم بگوییم؟ نقطه ی مقابل این حرف چیست؟ ما
باید اول ببینیم نقطه ی مقابل این حرف چیست تا خود این حرف بهتر روشن بشود.
[1] - یعنی به طور كلی اتحاد عالم و معلوم.
استاد: بله، اتحاد عالم و معلوم، اتحاد مدرك و مدرك، حال می خواهد در مرتبه ی احساس
باشد، می خواهد در مرتبه ی تخیل باشد و می خواهد در مرتبه ی تعقل باشد. در هر مرتبه كه باشد این اتحاد هست. اگر ما هزار مرتبه ی ادراكی و هزار نوع مدرك داشته باشیم باز
اتحاد مدرك و مدرك هست.