بعد مرحوم آخوند می گوید عجیب است كه این حرف را كسی می زند كه زمان را
امری حقیقی می داند. می دانید كه بحثی است راجع به زمان كه آیا زمان وجود عینی
دارد یا وجود ذهنی؟ مخصوصاً در میان فلاسفه ی غرب كسانی بوده اند و هنوز هم
هستند كه زمان را امری ذهنی می دانند. یكی از نظریات كانت فیلسوف معروف
آلمانی این است كه زمان در خارج وجود ندارد و ساخته ی ذهن است. ولی شیخ به
این مطلب تصریح می كند كه زمان به صورت حقیقتی كه خود به سنین و شهور و ایام
و ساعات تقسیم می شود در خارج وجود دارد.
از شیخ می پرسیم زمان چیست؟ می گوید زمان مقدار حركت است. مقدار كدام.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 72
حركت است؟ آن حركتی كه مقدار دارد. كدام حركت است كه مقدار دارد؟ حركت
قطعیه است كه مقدار دارد؛ حركت توسطیه كه نقطه مانند است و مقدار ندارد. چطور
آن كه ذی المقدار است در خارج وجود ندارد ولی مقدارش در خارج وجود دارد؟
چطور شما كه قائل به وجود زمان در خارج هستید چنین حرفی را می زنید؟ لازمه ی
اینكه حركت توسطی بلامقدار است و حركت قطعی است كه مقدار دارد و حركت
قطعی در خارج وجود ندارد و حركت توسطی در خارج وجود دارد این است كه
زمان در خارج وجود نداشته باشد و امری ذهنی باشد.
این مطلب است كه سبب شده است كه مرحوم آخوند به طور قاطع بر شیخ ایراد
نگیرد و به صورت «نقضاً و إحكاماً» بحث را مطرح كند؛ گاهی ایراد بگیرد و گاهی
توجیه كند، چون به اینجا كه می رسد باورش نمی آید كه این ظاهری كه ما از این
عبارت می فهمیم مقصود شیخ باشد. می گوید لابد شیخ از این عبارت مقصود
دیگری دارد، كه بعد خودش توجیه می كند كه شاید مقصود شیخ چنین باشد و یا
چنان.