یك مطلب دیگر در اینجا این است كه (شاید آقایان هم باید روی این مطلب كار كنید) اصطلاحات
خاصی در اینجا به كار برده می شود كه لااقل در تعبیرات فارسی گاهی نامشخص است. حتی به
نظر می رسد در ترجمه ی این كتاب بعضی اصطلاحات نامشخص است. من نمی دانم در اصل
نامشخص بوده یا مترجم نتوانسته مشخص كند، چون گاهی حرفهایی درمی آید كه با همدیگر
سازگار نیست یعنی نمی تواند منطق یك صاحب اندیشه باشد. آن اصطلاحات این است: می گوییم
ابزار تولید، نیروی تولیدی، وجه تولید، شیوه ی تولید، مناسبات تولیدی و دیگر مناسبات اجتماعی.
اینها را ما باید تعریف كنیم، تا تعریف نكنیم مطلب درست روشن نمی شود. بعضی از آنها تا حد
زیادی روشن است. ابزار تولید اگر بگوییم، مقصود همین ابزارهایی است كه وسیله ی تولید مواد
اقتصادی است، وسیله ی تولید ثروت است. به عبارت دیگر، ابزار تولید ثروت. ابزارهای خیلی
قدیمی را در نظر بگیریم. فرض كنید ابزار كشاورزی، مثلاً خیش. این دستگاه قدیمی كه در
كشاورزی بود خودش ابزار تولید بود. آن حیوان، گاو، اسب یا الاغی كه از آن در كشاورزی
استفاده می كردند باز ابزار تولید بود. در دوره ی قبل از كشاورزی، در دوره ی شكار، آن تیر و آن كمان
و حتی آن سنگی كه به وسیله ی آن احیاناً حیوان را شكار می كردند، آن شبكه ای كه با آن ماهی را از
دریا شكار می كردند اینها ابزار تولید بود. تا می رسد به بیل مثلاً. بیل یكی از ابزار تولید [است، ] یا
وسایل دیگری كه هست.
در عصر جدید ابزار تولید تكامل پیدا می كند. خود اینها مثال می زنند به آسیاب، اگرچه آسیاب
[ابزار مصرف است. ] اینها اغلب ابزار مصرف را با ابزار تولید یكی می گیرند. آسیاب یك وسیله ی
تولید ثروت نیست، وسیله ی آماده كردن ثروتِ به دست آمده است برای مصرف كردن؛ چون اولاً
ابزارها همه ابزارهای اقتصادی نیست، ثانیاً همه ی ابزارهای اقتصادی هم ابزار تولید نیست. فرض
كنید قلم و دوات در قدیم، خودنویس و خودكار در جدید، اینها جزء ابزارهای زندگی هستند اما
ابزار تولید نیستند، مستقیماً ثروت تولید نمی كنند. ابزار مصرفی هم همین طور است، مستقیماً ابزار
تولید نیستند. اگر ما ابزار تولید را این طور تعریف كنیم، بگوییم وسائلی كه به آن وسیله انسان
ثروتی بر ثروتهای بشر می افزاید، در این صورت اینها ابزار تولید نیستند. بله، اگر ما ابزار تولید را به
یك معنای عامی تعریف كنیم، بگوییم مقصود از ابزار تولید ابزارهایی است كه به وسیله ی آن ابزار
بشر یك كار مفید، یك كار لازم برای افراد دیگر ایجاد می كند، به آن معنا آسیاب هم یك ابزار
تولید است، قلم خودنویس هم یك ابزار تولید است.
به هر حال ما می خواهیم اینها را از همدیگر بشكافیم. وقتی مثلاً می گویند تكامل ابزار تولید،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 389
[آیا] این تكامل ابزار تولید را ما محدود كنیم به همان ابزار مولد ثروت مثل كارخانه ی نساجی یا
تراكتور، یا اینكه به معنی اعم بگیریم كه شامل این جور چیزها هم بشود؟ فرض كنید [قاشق ] .
قاشق یك وسیله ی مصرف است، ابزار مصرف است نه ابزار تولید. بعدها باید بیشتر روی اینها بحث
كنیم كه مقصود چیست.