ظاهراً امر مسلّمی باشد كه اولین آیاتی كه بر پیغمبر اكرم وحی شد همان چند آیه ی كوتاه اول سوره ی
اِقْرَأ است:
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِی خَلَقَ. `خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. `اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ اَلْأَكْرَمُ. `اَلَّذِی عَلَّمَ
بِالْقَلَمِ. `عَلَّمَ اَلْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ [1]. این، افتتاح وحی است. كأنه با این آیات زبان وحی پیغمبر را باز می كنند:
اِقْرَأْبخوان، به نام خدا
بخوان، خدای چنین، خدایی كه چنین تعلیم كرده است. این آیات، آیات افتتاحیه ی وحی است كه بعد
پیغمبر اكرم از حراء پایین می آید و بعد به خانه ی خودش می رود و به خدیجه می فرماید كه من را
بپوشان و حضرت زیر یك گلیم مانندی می رود و او رویش را می پوشاند. در همان حال دومرتبه
فرشته ی الهی نازل می شود و سوره ی
یا أَیُّهَا اَلْمُدَّثِّرُرا نازل می كند. اولین آیاتی كه پیغمبر را امر به
دعوت كرده اینهاست. (آیات
اِقْرَأْامر به دعوت نیست، فقط «بخوان» است. )
یا أَیُّهَا اَلْمُدَّثِّرُای خود
را به دِثار پیچیده.
قُمْ فَأَنْذِرْبرخیز و انذار كن و مردم را بیم بده.
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ. انذار یك معنای كلی
است (مردم را انذار كن) . اولین حرفی كه گفته می شود این است كه
رَبَّكَ فَكَبِّرْاعلام كبریایی
پروردگارت را بكن، عظمت پروردگارت را به این مردم بنمایان، پروردگارت را به عظمت و
كبریایی یاد كن. این اولین جمله ای است كه گفته می شود.
فَأَنْذِرْانذار كن (كه بشارت و انذار یك امر
كلی است)
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ [2].
این بود كه پیغمبر اكرم وقتی كه به میان مردم آمد چه گفت و دعوتش را از كجا شروع كرد؟
پیغمبر بعدها خیلی مسائل را مطرح كرد، به مردم گفت كه نماز بخوانید، زكات بدهید، ربا نخورید،
قمار نكنید، فحشا نكنید. خیلی چیزهای دیگر دستور داد. چنین نكنید و چنین بكنید. ولی آن كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 873
مطلع دعوت پیغمبر بود، [اولین بار كه ] در میان مردم ظاهر شد آن جمله ای كه به مردم گفت چه
بود؟ یك امر اعتقادی بود، از یك اعتقاد شروع كرد: قولوا لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ تُفْلِحوا. همان
رَبَّكَ فَكَبِّرْ
است. ایّها النّاس! بگویید
لا إِلهَ إِلاَّ اَللّهُ تا رستگار بشوید. پس دعوتش را از عوض كردن فكر مردم
شروع كرد، از توحید شروع كرد.
دعوتها از یك نظر مثل كتابها یا مقاله ها یا قصیده هاست. می گویند در بلاغت، حسن ابتدا و
حسن ختام خیلی اهمیت دارد. اینكه مثلاً شاعر وقتی كه می خواهد شعرش را شروع كند با چه
جمله ای آغاز كند. آن جمله باید برایش خیلی ارزش داشته باشد، كما اینكه آن جمله ای هم كه با
آن پایان می دهد باید یك برجستگی خاصی داشته باشد. یك دعوت هم این گونه است. ابتدا كه
ظاهر می شود با چه چهره ای ظاهر بشود؟ اولین چیزی كه به آن چهره می دهد چیست؟
وَ رَبَّكَ
فَكَبِّرْ: خدا.
لا إِلهَ إِلاَّ اَللّهُ نفی هر معبودی غیر از خدا و اثبات خدا: جز خدا معبودی نیست.
تا اینجا آیاتِ مربوط به دعوت رسول اكرم بود كه باز هم آیات در قرآن هست، شاید به ذهن
خودم بیاید، به ذهن شما هم بیاید، اگر آمد بگویید كه همه ی اینها را جمع كنیم. و دیگر آیاتی است كه
قرآن از زبان پیغمبران دیگر و دعوت پیغمبران دیگر نقل می كند. نوح كه با قوم خودش مواجه شد
با چه مواجه شد، چگونه دعوت خودش را آغاز كرد. ابراهیم كه با قوم خودش مواجه شد روی
چه مسائلی تكیه كرد؟ موسی، عیسی، صالح، هود و یونس و پیغمبران دیگر همین طور.
برای این جهت اگر ما بخواهیم همه ی آیات قرآن را استقصا كنیم البته كار خوبی است ولی شاید
خیلی وقت از ما بگیرد و شاید فرصت هم نداشته باشیم ولی فعلاً ما می توانیم به عنوان نمونه سورة
الشعراء را مطرح كنیم. سورة الشعراء در میان سوره های قرآن از نظر اینكه دعوت انبیا را خلاصه
كرده [بی بدیل است ] كه هر پیغمبری آمد در قوم خودش چه گفت و چه امر مشتركی است كه همه ی
پیغمبرها آمدند به آن امر مشترك دعوت كردند و در عین حال هر پیغمبری در دعوتش روی یك
امر خاصی تكیه كرده كه آن پیغمبر دیگر نكرده چون هر پیغمبری در زمان خودش با یك مسئله ی
خاصی مواجه بوده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 874