اولین آیه [آیات ] اول سوره ی قصص است: اَعوذُ باللّه من الشّیطان الرّجیم. بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.
طسم. `تِلْكَ آیاتُ اَلْكِتابِ اَلْمُبِینِ. `نَتْلُوا عَلَیْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسی وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ [1]. این خبر و این داستان را (داستان موسی و فرعون) برای مردم مؤمن تلاوت می كنیم (برای اینكه درس بگیرند) .
إِنَّ
فِرْعَوْنَ عَلا فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاًفرعون در زمین (مقصود منطقه ی خودش است)
[2]برتری جست؛ علوّ در ارض پیدا كرد (علوّ در ارض- كه در قرآن در جای دیگر هم آمده- یعنی همان
حالت برتری جویی) ، خواست بر دیگران تفوّق و برتری داشته باشد.
وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاًو مردم را
فرقه فرقه، دسته دسته و گروه گروه كرد: یك گروه همان افرادی كه دور و بر خودش بودند و همه
چیز به آنها می داد، و گروه دیگر آن كسانی كه آنها را استضعاف كرده بود.
یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ
گروهی از آنها را خوار می كرد.
معنای «استضعاف» چیست؟ ممكن است كسی بگوید كه «یَسْتَضْعِفُ» یعنی خوار می شمرد،
تحقیر می كرد، كه یك حالت روانی می شود. مثل كسی كه دیگران را كوچك می شمارد. ولی معنی
استضعاف تنها این نیست كه یك امر ذهنی باشد: خوار می شمرد؛ بلكه خوار می كرد، ضعیف نگه
می داشت. مفسرین قدیم از قبیل صاحب
كشّافو صاحب
مجمع البیانكه تفسیرهایشان مخصوصاً
از نظر ادبیّت سند است استضعاف را در هر جای قرآن بوده همان استذلال معنی كرده اند: مردم را
خوار می كرد، ضعیف می كرد، زبون می كرد. حتی آیاتی در قرآن هست كه اول به نظر نمی رسد كه
استضعاف در آن آیات به معنای استذلال باشد ولی بعد كه انسان خوب دقت می كند می بیند آنجا
هم از همین قبیل است.
یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ كه مقصود بنی اسرائیل است: پسرانشان را سرمی برید (چون
سرباز از میان مردها درست می شود) و زنهایشان را زنده نگه می داشت برای اینكه نمی خواست كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 906
نسل اینها [قوی شود. ] می ترسید كه اینها اولادشان زیاد بشود و بعد [علیه او قیام كنند] یا به دلیل
همان خبری كه كَهَنه به او داده بودند كه موسی متولد می شود.
إِنَّهُ كانَ مِنَ اَلْمُفْسِدِینَ [3]او از مفسدان بود.
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی اَلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوارِثِینَ [4]و ما اراده می كنیم كه منت بگذاریم بر كسانی كه در زمین استضعاف شده اند و خوار و ذلیل و محكوم شده اند، و آنها
را پیشوایان قرار می دهیم. سنت الهی بر این است كه بر مستضعفان منت بنهد و آنها را امامان و
رهبران و پیشوایان قرار بدهد.
وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوارِثِینَ و آنها را وارث یعنی جانشین اینها قرار بدهیم، به
این معنا كه آنچه كه اینها گرفته اند از اینها بگیریم و در اختیار آنها قرار بدهیم.
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ
و آنها را در زمین تمكین كنیم، یعنی به زمین پابرجا كنیم، در زمین جا بدهیم، آنها را در زمین
مستقر كنیم.
وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا یَحْذَرُونَ [5]و بنمایانیم به فرعون و وزیرش هامان و به سپاهیان ایندو
مِنْهُمْ از ناحیه ی مستضعفان (یعنی به دست اینها) آنچه را كه آنها
می ترسیدند؛ یعنی ما همینها را بر آنها مسلط می كنیم نه اینكه آنها را به یك وسیله ی دیگری از بین
ببریم بعد جا را خالی كنیم و به اینها بگوییم بفرمایید؛ همان انتظاری كه قوم موسی بعد پیدا كردند،
گفتند:
فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ [6]تو و خدا بروید كارها را صاف كنید، وقتی كه خوب صاف كردید و جاها را درست كردید بگویید بفرمایید، ما می آییم. نه، از همینها و به دست
همینها به آنها بچشانیم آنچه را كه آنها از آن می ترسیدند.
[2] در هرجای قرآن این تعبیر آمده چنین گفته اند. «در زمین» به اعتبار همان قسمتی است كه خودش بوده.