انسان حالات دیگری نیز دارد. بیماری نفس انسان فقط این نیست كه دچار حرص
و آز می شود، دچار بخل می شود، بلكه انسان گاهی یك نوع بیماریهای پیچیده ای
پیدا می كند كه از بیماریهای تن پیچیده تر و مشكلترند؛ بیماریهایی كه اساساً با
منطق و عقل سازگار نیستند و فقط با روح همان بیمار سازگارند، همان چیزهایی
كه امروز عقده های روانی می نامند مثل حالت «حسد» . حالت حسد در انسان یك
حالت ضد منطق است؛ یعنی انسان حالتی پیدا می كند كه فراموش می كند در فكر
سعادت خودش باشد، فقط در فكر بدبختی دیگری است. آرزویش این نیست كه
خودش خوشبخت شود. اگر هم آرزو دارد كه خودش خوشبخت شود، ده برابر
آرزویش این است كه دیگری بدبخت شود. این دیگر با چه منطقی [جور
درمی آید؟ ! ] در هیچ حیوانی چنین حالتی نیست كه آرزوی آن حیوان بدبختی
حیوان دیگری باشد. حیوان در فكر شكم خودش است و بس، ولی در انسان چنین
حالتی پیدا می شود.
گاهی در انسان حالت تكبر پیدا می شود و گاهی در او برخی عقده های روانی
پیدا می شود كه در باطن نفس انسان مخفی شده است و خودش هم از آن بی خبر
است. اینها مشكلاتی است كه نفس انسان برای انسان به وجود می آورد