در
کتابخانه
بازدید : 72683تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شهادت قداست خود را از ناحیه ی چه امری دارد؟ بدیهی است كه شهادت از آن جهت كه كشته شدن است تقدس ندارد. بسیاری از كشته شدنهاست كه نفله شدن است؛ احیاناً به جای اینكه افتخار باشد ننگ است.
اینجا لازم است توضیح بیشتری بدهم.
می دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد:
1. مرگ طبیعی: شخصی عمر طبیعی خود را به پایان می رساند و به طور طبیعی می میرد. این گونه مرگها قهراً عادی تلقی می شود؛ نه افتخارآمیز است و نه ملامت خیز، و حتی تأسف زیادی به دنبال خود نمی آورد و قهراً این گونه مردنها نفله شدن هم تلقی نمی شود.
2. مرگ اخترامی در اثر بیماریها مثلاً حصبه، وبا و غیره، یا در اثر حوادث یا سوانحی از قبیل زلزله و سیل. این گونه مرگها هرچند ملامت یا افتخاری ندارد، اما نفله شدن هست و قهراً موجب تأسف.
3. مرگهایی كه پای یك جنایت در كار است، یعنی مرگهایی كه از طرف مقتول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 449
هیچ عملی صورت نگرفته است و قاتل صرفاً به موجب هوا و هوس خود كه وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص می دهد او را هدف قرار می دهد. در روزنامه ها مكرر می خوانیم كه فلان زن فرزند خردسال شوهرش را سر به نیست كرد، فقط به خاطر اینكه مورد علاقه ی شوهرش بوده است و می خواسته قلب شوهر منحصراً در تملك خودش باشد، یا فلان مرد به دلیل اینكه فلان زن عشق او را نپذیرفته است او را كشته است، یا در تاریخ می خوانیم كه فلان حكمران همه ی فرزندان حكمران دیگر را قتل عام كرد كه در آینده رقابت نكنند.
در این گونه جریانها در ناحیه ی قاتل، جنایت و خباثت وجود دارد و عملش نفرت انگیز 42تلقی می شود و در ناحیه ی مقتول، مظلومیت، بی دخالتی، نفله شدن، هدر رفتن وجود دارد و عكس العملش در انسانهای دیگر تأسف و ترحم است. بدیهی است كه اینچنین مردن در عین اینكه تأسف انگیز و ترحم خیز است، تحسین آمیز نیست، افتخار شمرده نمی شود، زیرا مقتول به هیچ وجه دخالتی نداشته است؛ حسادت، عداوت و حقارت طرف موجب شده كه بی سبب كشته شود.
4. مرگهایی كه خود آن مرگها جنایت است، از قبیل خودكشی ها. این گونه مرگها نفله كردن و هدر دادن خود است، بدترین انواع مرگهاست. كسانی كه در تصادف اتومبیل كشته می شوند و خود مقصرند، مرگشان از این قبیل مرگهاست و همچنین كسانی كه در راه یك گناه به هر شكل و به هر صورت باشد كشته شوند.
5. مرگهایی كه «شهادت» است. مرگی شهادت است كه انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن «فی سبیل اللّه» از آن استقبال كند.
شهادت دو ركن دارد: یكی اینكه در راه خدا و فی سبیل اللّه باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر اینكه آگاهانه صورت گرفته باشد.
معمولاً در مورد شهادت، جنایت هم هست؛ یعنی عملی كه از جهت انتسابش به مقتول شهادت است و مقدس است، از جهت انتسابش به قاتل جنایت و پلیدی است.
شهادت به حكم اینكه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه ی خودگرایانه منزه و مبراست، تحسین انگیز و افتخارآمیز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 450
است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. در میان انواع مرگ و میرها تنها این نوع از مرگ است كه از حیات و زندگی، برتر و مقدستر و عظیمتر و فخیمتر است.
اینجا با كمال تأسف باید به نكته ای اشاره كنم و آن این است كه غالب ذاكران سیدالشهداء علیه السلام با آنكه آن حضرت را با لقب مقدس «شهید» یاد می كنند و «سیدالشهداء» می خوانند، در اثر اینكه تحلیلی در این مسائل ندارند، تلقی شان از مرگ اباعبداللّه علیه السلام از نوع سوم است، یعنی نفله شدن و هدر رفتن.
بسیاری از مردم ما صرفاً بر مظلومیت اباعبداللّه و بی جرمی و بی دخالتی آن حضرت می گریند و تأسفشان از این است كه امام حسین مانند كودكی كه قربانی هوس یك جاه طلب می شود نفله شد و خونش هدر رفت؛ در صورتی كه اگر اینچنین باشد آن حضرت مظلوم و بی تقصیر هست، همچنان كه همه ی قربانیان آن گونه جنایات مظلوم و بی تقصیرند، ولی دیگر شهید نیست تا چه رسد كه سیدالشهداء باشد.
امام حسین صرفاً یك قربانی هوسهای جاه طلبانه ی دیگران نیست. شك ندارد كه از آن جهت كه این فاجعه به كشندگان او انتساب دارد جنایت است، هوس است، جاه طلبی است، ولی از آن جهت كه به شخص او انتساب دارد شهادت است، یعنی ایستادگی آگاهانه و مقاومت هوشیارانه در راه هدفِ مقدس است. از او بیعت و امضا و تسلیم می خواستند و او با توجه به همه ی عواقب زیر بار نرفت. بعلاوه او سخت معترض بود و سكوت در آن شرایط را گناهی عظیم تلقی می كرد. تاریخ آن حضرت، مخصوصاً بیانات آن حضرت گواه روشن این مطلب است.
پس شهادت، قداست خود را از اینجا كسب می كند كه فدا كردن آگاهانه ی تمام هستی خود است در راه هدف مقدس.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است