یكی دیگر از دلایل حجیت عقل از نظر قرآن این است كه برای احكام و دستورها
فلسفه ذكر می كند. معنای این امر این است كه دستورِ داده شده معلول این مصلحت
می باشد. علمای اصول می گویند مصالح و مفاسد در سلسله ی علل احكام قرار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 62
می گیرند. مثلاً قرآن در یك جا می گوید نماز بپای دارید و در جای دیگر فلسفه اش
را هم یادآوری می كند:
اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ [1].
اثر روحی نماز را متذكر می گردد كه چگونه به انسان تعالی می دهد و به سبب
این تعالی، انسان از فحشا و بدیها انزجار و انصراف پیدا می كند.
و یا از روزه یاد می كند و به دنبال دستور به اجرای آن می گوید:
كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقونَ [2].
و چنین است در مورد سایر احكام نظیر زكات و جهاد كه درباره ی همه ی آنها از
لحاظ فردی و اجتماعی توضیح می دهد. به این ترتیب قرآن به احكام آسمانی در
عین ماورائی بودن جنبه ی این دنیایی و زمینی می دهد و از انسان می خواهد درباره ی
آنها اندیشه كند تا كنه مطلب برای او روشن گردد و تصور نكند كه اینها صرفاً یك
سلسله رمزهای مافوق فكر بشر است.