حال مفهوم آیه [اگر به شكل جدل باشد] این است: بگو اگر خداوند، اگر رحمن،
خدای رحمن فرزندی داشته باشد من اولین عبادت كننده اش هستم. تعبیر آیه این
است: بگو به اینها اگر خدا فرزند داشته باشد من اولین عبادت كننده اش هستم. آیا
این جدال است؟ اگر جدال باشد معنایش این است: من كه خدا را بهتر از شما
می شناسم و از شما عارفتر به خدا هستم؛ شما آمده اید ادعا می كنید كه خدا فرزند
دارد و چون فرزند دارد فرزند هر موجودی در حكم خود آن موجود است، احترامی
كه برای خود آن موجود باید قائل شد برای فرزندش هم باید قائل شد (همان طور كه
عرض كردم خدا و خدازاده مثل آقا و آقازاده است) ، به آنها بگو اگر خدا فرزندی
داشته باشد كه من آگاهترم و خودم او را عبادت می كردم، پس اگر من عبادت
نمی كنم چون او فرزند ندارد. پس درواقع می خواهد بگوید ما عجالتاً حرف شما را
قبول می كنیم كه خدا اگر فرزند داشته باشد فرزندش هم مثل خودش باید عبادت
بشود، یعنی این اصل را فعلاً به سبیل جدل قبول می كند: بله، شما راست می گویید،
واقعاً هم اگر خدا فرزند داشته باشد بچه ی خدا را كه نمی شود كوچك گرفت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 602
پرستش نكرد. بله، بچه ی خدا را باید پرستش كرد اما چه كنم كه خدا بچه ندارد،
متأسفم كه خدا بچه ندارد. به این طریق بگو؛ یعنی شما كه [این سخن را] می گویید،
من كه از شما عارفتر و آگاهترم، خدا بچه ندارد، اگر می داشت بله من هم عبادت
می كردم. این به شكل جدل.