اینجا من دو تعبیر دارم، یكی از قرآن یكی از حدیث؛ خیلی جالب است! این تعبیر
(فی ء) از قرآن و راجع به مال است، یك تعبیر هم از حدیث راجع به علم داریم. آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 149
تعبیرِ راجع به علم خیلی عجیب است! جمله ی معروفی است كه پیغمبراكرم فرموده و
مكرر از ایشان روایت شده و از امیرالمؤمنین با تعبیرات مختلف مكرر روایت شده،
كه خلاصه ی همه آنها این است: «اَلْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَأْخُذُها اَیْنَما وَجَدَها» حكمت-
یعنی علم، علمی كه محكم باشد، یعنی علمی كه تخیل و واهی نباشد، حقیقت و
مطابق با واقع باشد، علمِ درست- گمشده ی مؤمن است. مؤمن هر جا كه حكمت را
پیدا كند گمشده ی خود را پیدا كرده «وَ لَوْ عِنْدَ مُشْرِكٍ» ولو نزد یك مشرك. «گمشده»
یعنی چیزی كه مال من بوده و از دستم رفته است. انسان وقتی چیزی مال خودش
باشد و از دستش رفته باشد و بعد جای دیگر آن را ببیند دیگر معطّل نمی شود، فوراً
می گیرد. «فَهُوَ اَحَقُّ بِها» . اینجا رابطه ی دین و علم [بیان شده است. ] امروز بحثی هست
- فرنگیها طرح كرده اند- كه دین و علم با یكدیگر تضاد دارند. پیغمبر درست عكس
مطلب را می گوید كه ایمان و علم با یكدیگر آنچنان به اصطلاح همخانگی دارند كه
اگر حكمت در غیر خانه ی ایمان باشد در خانه ی خودش نیست:
ای برادر بر تو حكمت عاریه است
همچو نخّاسی كه دستش جاریه است
می خواهد بگوید حكمت و علم اگر در جایی كه ایمان نیست وجود داشته باشد، در
جای خودش نیست، آنجا عاریه است؛ خانه حكمت آنجاست كه ایمان باشد. پس
ایمان و علم این قدر با یكدیگر توأم هستند.
این تعبیر راجع به علم، آن تعبیر هم راجع به مال. در باب علم می فرماید:
«اَلْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ» ، در باب مال می فرماید: «
ما أَفاءَ اَللّهُ عَلی رَسُولِهِ *» آن كه خدا
برگرداند به پیغمبر؛ یعنی اساساً بودنش در آنجا بی اساس بود.