لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ
بِالْقِسْطِ. .
مسئله ی نسبیت عدالت با اساس خاتمیت و ابدیت دین بستگی دارد، چون دین
می گوید عدالت هدفی از هدفهای انبیاست. اگر عدالت در هر زمان یك جور باشد،
كدام قانون است كه می تواند ابدیت داشته باشد؟ لهذا ناچار شدیم اول معنای نسبیت
را ذكر كنیم بعد معنای عدالت را، تا ببینیم آیا این حرف كه بر سر زبانها انداخته اند كه
عدالت یك امر نسبی است درست است یا نه؟ راجع به تعریف عدالت به اینجا
رسیدیم كه بعضی گفته اند عدالت یعنی رعایت توازن در اجتماع؛ یعنی هر حالتی كه
به صلاح اجتماع باشد و بهتر بتواند اجتماع را حفظ كند و جلو ببرد، عدالت است.
بعضی از افرادی كه چنین نظریه می دهند، در باب حقوق یك حرف خاصی دارند.
می گویند اساساً افراد حقوقی ندارند. حق مال اجتماع است و بس. رعایت حقوق
افراد معنی ندارد. حق مال فرد نیست. فرد حق ندارد. یكی از دانشمندان می گوید:
حق مال اجتماع است و تكلیف مال افراد. افراد فقط باید به تكلیف عمل كنند،
مكلفند، وظیفه دارند. اما اجتماع است كه صاحب حقوق است. حالا می خواهیم
ببینیم آیا واقعاً این مطلب درست است یا نه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 211