روشنترین مثالهای این مبحث در باره دو حركت متضاد است، ولی موردش
اختصاص به متضادها ندارد. اگر فرض كنیم جسمی رو به بالا حركت كند و بعد
روی همان خطی كه به بالا رفته است، به پایین برگردد آیا این حركتِ رو به بالا و
حركتِ رو به پایین، به یكدیگر متصلند؟ یعنی آیا این شی ء دائما در حال حركت
است و هیچ وقفه و وقوفی در كار نیست و صعود و هبوط به یكدیگر متصلند؟ یا
اینكه حتما وقفه ای ولو وقفه ای كه هرگز به چشم دیده نشود و یا حتی انسان نتواند
آن را حساب كند در كار است؟
پس اینكه می گوییم «آیا بین دو حركت مختلف، سكون متخلل می شود یا نه؟ »
یك مثالش همین است كه مثلا سنگی كه به طرف بالا می اندازیم و رو به بالا می رود
و بعد به طرف پایین برمی گردد، گرچه چشم ما نمی بیند كه این سنگ لحظه ای ولو
لحظه كمی در آن بالا توقف كند و بعد برگردد، ولی آیا طبق قواعد عقلی و ضوابط
فلسفی لازمه حركت و رابطه آن با علل خودش این است كه این سنگ لحظه ای در
آن بالا توقف كند و بعد برگردد؟ یا نه، اصلا این دو حركت، در واقع یك حركت
است كه نیمی از آن با نیم دیگرش متضاد است و بین آنها سكون متخلل نشده است؟
البته همان طور كه عرض كردم مثال اختصاص به دو حركت در جهت علو و
سفل ندارد، بلكه دو حركت افقی
[1]نیز می تواند به عنوان مثال ذكر شود
[2]. و حتی این
مبحث اختصاص به حركتهای مكانی ندارد، بلكه در حركتهای غیرمكانی هم مطرح
است؛ البته در حركتهای كمّی و وضعی شاید این مبحث فرض نشود، ولی در حركت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 459
كیفی به این صورت فرض می شود: ممكن است جسمی در حركت كیفی دو حركت
مختلف داشته باشد، یعنی در دو مسافت مختلف حركت كند، به این معنا كه مثلا از
سفیدی به طرف سیاهی برود و بار دیگر از سیاهی به سفیدی برگردد. شك ندارد كه
از اولِ سفیدی تا آخر سیاهی تدریجا صورت می گیرد و از اول سیاهی تا آخر
سفیدی نیز تدریجا صورت می گیرد، ولی آنجا كه می رسد به نهایت سیاهی و
می خواهد برگردد آیا لحظه ای وجود دارد كه در آن لحظه شی ء نه حركت به سوی
سیاهی دارد و نه حركت به سوی سفیدی؟ یعنی آیا یك لحظه سكون و توقف وجود
دارد یا نه؟
شاید این مسأله در ابتدا مسأله مهمی به نظر نرسد، ولی در باب حركت، بسیاری
از مسائل هست كه بر خود آنها اثری عملی مترتب نمی شود ولی بعدا نتایج خیلی
خوبی دارند.
می فرمایند: قدما چهار برهان ذكر كرده اند بر اینكه باید در اینجا سكونی متخلل
بشود. ایشان هر چهار برهان را نقل و رد می كنند. بعد می گویند: ولی بوعلی در اینجا
برهانی آورده است كه برهان درستی است. ما این چهار برهان را به طور خلاصه
عرض می كنیم
[3].
[1] - . به این صورت كه شیئی از این طرف به آن طرف برود و بعد روی همان خط و یا روی خط دیگری با زوایه برگردد.
[2] - . البته حركات مستدیر مثال برای این مبحث نیست، چون در حركت مستدیر سكون متخلل نمی شود.
[3] - . همه این براهین در المباحث المشرقیه فخر رازی آمده است و مرحوم آخوند عینا از آنجا نقل
كرده اند. این مطالب مطالب ضعیفی است و بعضی از حرفهای خود مرحوم آخوند هم در اینجا خیلی ضعیف است؛ حاجی هم در حاشیه اشاره كرده اند.