حال از اینجا قرآن مطلب دیگری استفاده كرده است و آن این است: اكنون كه انسان با چنین
استعدادی آفریده شده است و مخلوق در احسن تقویم است و تعادل بدنی او سبب شده كه در او
روح و روان انسانی- كه عجیب ترین مخلوقات این عالم است- قرار بگیرد و بالاترین ارزشها در
او متمركز بشود و روانی دارد كه در پیشرفت و تكامل حد و نهایتی ندارد و از طرف دیگر امكان
دارد كه به پایین ترین درجات سقوط كند، آیا چنین موجودی امكان دارد كه افق زندگی و حیاتش
محدود به همین دنیا باشد و عالم دیگری ماورای دنیا وجود نداشته باشد؟
این درست مثل این است كه مرغی را با پرهای زیاد خلق كنند، ولی این مرغ در محیطی
خلق شده باشد كه به اندازه یك قفس است. در اینجا این سؤال مطرح می شود: اگر این مرغ خلق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 642
شده كه از اول تا آخر در یك قفس زندگی كند پس این پرها و بالها برای چه خلق شده؟ این بالها
نشان می دهد كه این مرغ مال این قفس نیست، بلكه باید در فضای وسیعی پرواز كند. خود وجود
بالها نشانه و قرینه است كه برای این مرغ فضای دیگری غیر از فضای قفس وجود دارد.
انسان هم با بالهایی آفریده شده كه از سطح این دنیا خیلی بالاتر است. از نظر بالا رفتن، به
انسان بالهایی یعنی ارزشهایی روحی داده شده كه اگر عالَمی ماورای عالم طبیعت وجود نداشته
باشد، همه طبیعت برای او یك قفس است. نه تنها برای [كارهای خوب، ] بلكه حتی برای كارهای
بد هم این دنیا برای انسان میدان وسیع ندارد؛ یعنی از نظر كارهای بد هم انسان آنقدر پایین می رود
كه این دنیا برای او كافی نیست. گاهی برخی جانیها آنقدر جنایت می كنند كه اگر [به عنوان
مجازات ] كشته شوند انسان می گوید عجب قِسِر در رفتند! اگر آنها را در آتش بسوزانند كافی
نیست، اگر بند بند بدنشان را جدا كنند تا تدریجا بمیرند باز هم كافی نیست؛ چون اینها آنقدر
جنایت كرده اند كه هر كدام از این [مجازاتها] را در نظر بگیرید، در مقابل آنچه استحقاق دارند كم
است. پس باید جای دیگری باشد كه جای [مجازات ] اینها آنجاست.
فَما یُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّینِ ای انسان! بعد از شناخت انسان و انسان شناسی چه بهانه ای می توانی
پیدا كنی برای تكذیب دین؟ !