مكرر گفته ایم كه كلمه «ربّ» از ماده «رَبَوَ» یا «رَبَیَ» نیست كه به معنای پرورش است، بلكه از
ماده «رَبَبَ» است كه معنایش خداوندگاری است، ولی در عین حال هر دو مفهوم در این لغت
هست. ما در فارسی لغت كاملی نداریم كه در ترجمه «ربّ» بگذاریم. [ «ربّ» یعنی ] خداوندگار،
آن صاحبی كه تو را تحت پرورش و تربیت خودش قرار داده. گاهی صاحب شی ء، صاحب شی ء
است برای اینكه از آن بهره ببرد، مثل انسان كه صاحب ثروت است برای استفاده كردن از آن
[1]،
ولی خدا صاحب عالم است برای اینكه عالم را بهره بدهد و تكمیل كند.
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِی خَلَقَ بخوان به نام پروردگار آفریننده ات، پروردگار خالق و خلاّقت.
اینجا برای
«خَلَقَ» هیچ متعلَّقی ذكر نفرموده، بلكه فرموده: پروردگارت كه خلق كرده؛ یعنی همه
چیز مخلوق اوست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 664
بعد، از باب ذكر خاص بعد از عام برای یك عنایت خاص، خلقت انسان را با اینكه در ضمن
«خَلَقَ» به طور كلی و به صورت عام آمده، به طور خاص ذكر می كند:
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِی خَلَقَ. `خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ. خدا كه آفریننده همه چیز است و خدا كه آفرید انسان را از یك خون بسته.
[1] - . زید صاحب این خانه است تا از آن بهره ببرد.