كَلاّ إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَیَطْغی . «كلاّ» كلمه ردع است، یعنی در مقام جلوگیری به كار می رود، ولی موارد
ردع فرق می كند. یك وقت كسی حرفی می زند و انسان به او می گوید: «كلاّ» ؛ اینجا «كلاّ» یعنی
حرف نزن! سكوت! ولی گاهی انسان خودش در حالی كه صحبت می كند می گوید: «كلاّ» . اینجا
انسان نمی خواهد به خودش بگوید «حرف نزن! » ، بلكه معنی «كلاّ» این است: دیگر از این بابت
حرف نزنیم، چه می گوییم؟ ! از كجا می گوییم؟ ! از این مقوله سخن نگوییم، یك حرف دیگر بزنیم.
خدایی كه خالق است و رب است، خدایی كه از نظر زیستی «
خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ » است و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 673
از نظر فرهنگی رب انسان است و «
اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. `عَلَّمَ اَلْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ » است، انسان در مقابل
این خدا چگونه باید عكس العملِ عبودیت نشان بدهد؟ یك وقت می بینید كه [انسان در مقابل
چنین خدایی طغیان می كند. ]
مثل معروفی است
[1]؛ می گویند فلان كس گاهی از دروازه داخل نمی شود و گاهی از سوراخ
سوزن هم رد می شود، یا می گویند با یك مویز گرمش می شود و با یك غوره سردش. این انسان
كه خدا به او تعلیم قلم كرده است و چیزهایی را كه نمی دانسته به او تعلیم كرده، گاهی با یك
استغنا، با یك داشتنِ مختصر، با چهار شاهی داشتن طغیان می كند.
[1] - . این مثلها خودش حكایت از چیزی می كند.