وَ أَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ. آن كسی كه امور قابل وزن او یعنی اعمال خیر و اعمال صالح او سبك از
آب درمی آید (اینجا تعبیر خاصی است) :
فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ. «اُمّ» یعنی مادر. «اَمَّ، یَؤُمُّ» به معنای «قَصَدَ،
یَقْصُدُ» است؛ «اَمَّ» یعنی قصد كرد، یَؤُمُّ یعنی قصد می كند. در عربی مادر را از آن جهت «اُمّ»
می گویند كه مقصود و مقصد بچه است؛ یعنی برای یك كودك همه چیزْ مادر است؛ هر جا كه باشد
و در هرحالی كه باشد باز در نهایت امر به سوی مادر می رود. آن شعرهای مولوی شعرهای خوبی
است؛ می گوید:
گفت موسی را به وحی دل خدا
كای گزیده، دوست می دارم تو را
خدا به موسی وحی كرد كه من تو را ای موسی دوست می دارم.
گفت چه خصلت بود ای ذوالكرم
موجب آن تا من آن افزون كنم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 734
گفت: خدایا بگو آن چیزی كه سبب شده كه تو مرا دوست بداری چیست تا من آن را افزایش
بدهم. جواب آمد:
گفت چون طفلی به پیش والده
وقت قهرش دست هم بر وی زده
مضمون اشعار را عرض می كنم: گفت: برای اینكه موسی! تو نسبت به ما مثل بچه ای نسبت به مادر
(مادر در موقعی بر بچه اش خشم می گیرد و او را می زند و در همان حال باز بچه به همین مادر پناه
می برد) چون تو در موقع لطفِ ما به ما پناه می بری، در موقع قهر ما هم به ما پناه می بری؛ همیشه
ما را گم نمی كنی، مقصد تو همیشه ما هستیم؛ غیر از ما كسی را نمی شناسی، مثل همان بچه كه
اصلا غیر از مادر كسی را نمی شناسد، شكایت از مادر را هم به خود مادر می كند و باز به خود
مادر پناه می برد.
«هاویه» یكی از نامهای جهنم است ( «هاوی» یعنی سقوطكننده) به اعتباری كه انسانِ جهنمی
انسان ساقط شونده و سقوطكننده است. همین طور كه در آنجا «عیشة راضیة» گفته نه «عیشَةٍ
مَرْضِیَّةٍ» ، اینجا هم
«فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ» گفته است نه «اُمُّهُ مَهْوِیَّةٌ» .