رسالت پیغمبر اكرم از همان خانواده خودشان شروع شد كه خدیجه از میان زنان و علی علیه السلام از
میان مردان، اولین افرادی بودند كه گرویدند و بعد هم افراد دیگری به صورت تك تك اطلاع و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 798
گرایش پیدا می كردند. تا یك مدت محدودی پیغمبر اكرم مأموریت پیدا نكرده بود كه دعوت
خودش را علنی كند. پس از آن، اول از عشیره خود یعنی از فامیل خود شروع كرد كه فامیل
خودش از بنی هاشم را كه در میان آنها ابولهب هم بود جمع كرد و در جلسه اول ابولهب جلسه را
بهم زد و قبل از آنكه پیغمبر اكرم سخنی اظهار كنند جلسه بهم خورد. بار دوم پیغمبر اكرم جلسه را
تشكیل دادند و پیام خودشان را اعلام كردند. به این ترتیب تبلیغ و دعوت عمومی شروع شد و
آیه كریمه فرمود:
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْمُشْرِكِینَ [1]یعنی مأموریت و رسالت خودت را
ظاهر كن.
در ابتدا كفار قریش به مطلب چندان اهمیت نمی دادند یعنی نمی دانستند كه این كار آنچنان
بزرگ خواهد شد. ولی پس از مدتی دیدند كه این امر به صورت یك خطر برای آنها درآمده برای
اینكه از داخل اجتماع خودشان دارد كسب نیرو می كند یعنی افرادی از مرد و زن تك تك دارند به
این دعوت جواب مثبت می دهند و هر كسی هم كه جواب مثبت داد آنچنان داغ و با حرارت
می شود كه به هیچ شكلی نمی شود او را برگرداند. یكوقت خبر می شدند پسر فلان كس [به اردوی
اسلام ] رفت، برادر فلان كس رفت، غلام فلان كس رفت، فلان كس خودش رفت. هر كسی هم كه
می رفت آنچنان محكم و با ثبات می رفت كه دیگر بر نمی گشت. قریش با آن همه جبروت و
عظمت خودشان واقعا احساس خطر كردند، دیدند این یك وضع عجیبی است و كاری نمی توان
كرد.