Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
حضرت امام .....از میان حكما و عرفاى گذشته علاقه خاصى به صدر المتألهین دارد و او را فردى محقق و متخصص كه بسیارى از معارف را فهمیده و چشیده و مشكلات و مسائل را حل كرده است مىداند. شنیدهام كه روزى در درس به عنوان تجلیل از مقام این فیلسوف عارف و در رابطه با تقدیر از علم و توبیخ كوته فكران كه پیوسته درباره او سخنان ناشایست مىگویند چنین فرموده است: ملا صدرا و ما ادریك ما ملا صدرا؟! او مشكلاتى را كه بو على به حل آن در بحث معاد موفق نشده بود حل كرده است.
ایشان براى محقق میرداماد نیز احترامى بس عظیم قائل بودند و نام او را هرگز بدون القاب سامیه در تألیفاتشان نیاوردهاند. در یكى از تابستانها كه حوزه علمیه قم تعطیل مىشود به دیدار فامیل به خمین رفته و تعطیلات تابستانى را در آنجا گذراندهاند در آنجا كتاب القبسات محقق میرداماد را كه نیمى از مباحث آن كتاب مربوط به حدوث و قدم است مطالعه كرده و تصمیم مىگیرند كه در همان سال تحصیلى این كتاب را براى عشاق حكمت و فلسفه تدریس كنند. در عالم رؤیا مرحوم داماد را مىبینند، محقق مرحوم اظهار مىكند كه من راضى نیستم كتاب مرا تدریس كنید. پس از مشاهده این رؤیا از خواب بیدار مىشوند و در فكر و تأمل فرو مىروند كه چرا سید به تدریس كتابش راضى نیست؟ پس از تأمل و تمركز حواس باطنى به خاطرشان مىرسد كه مرحوم میرداماد در میان توده مردم و قاطبه اهل علم از عظمت و احترام خاصى برخوردار است و تدریس كتاب او به واسطه عدم آمادگى و شایستگى لازم برخى از متعلمین سبب مىشود كه مشتى افراد نادان كه از آن حقایق آگاهى صحیحى ندارند اسائه ادبى به ایشان كنند و مقام شامخ آن بزرگوار در انظار كاسته شود.[1]
[1] - شرح دعاء السحر(ترجمه فارسى) ص 23 پیشگفتار مترجم