در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
ماتریالیسم تاریخی که اکنون در دنیا حرف اوّل را میزند؛ یعنی اقتصاد و پول، اوّلین نقش در زندگی بشر را دارد. با این وضع چه باید کرد؟ در حالی که اسلام آن را رد کرده و استاد شهید مطهری در کتابش مطرح نموده است؟ البته ثروت به خودی خود بد نیست امّا آن گونه که امروز بشر وابسته به آن است، چه باید کرد؟
پاسخ:

1. ماتریالیسم تاریخی بخشی از فلسفه مارکسیستی لنینستی است که عامترین تئوری و اسلوب شناخت جامعه را همانند یک سیستم یگانه و در حال تکوین و تکامل مطالعه میکند. به بیان علمی تر، ماتریالیسم تاریخی یک علم فلسفی درباره رابطه بین "هستی اجتماعی"[1] و "آگاهی اجتماعی"[2]، درباره عامترین قوانین و قوای محرکه تکامل جامعه بشری و مقولات اساسی آن است. در حقیقت، تئوری عام و اسلوب علمی شناخت جامعه و تغییر آن است.[3] محوریت بحث ماتریالیسم تاریخی، ناظر به "خود بیگانگی" بشر در برابر عواملی؛ چون دین، ثروت، حکومت و... است.چنان که شهید مطهری به تفصیل در کتاب نقدی بر مارکسیسم آورده اند، مفهوم "خودبیگانگی"را مارکس از فلسفه "فوئر ماخ" اخذ کرده، با این تفاوت که فوئر ماخ، دین را مصداق خود بیگانگی بشر می دانست و مارکس آن را به عوامل دیگر (ثروت، حکومت و...) تعمیم داد.[4] ماتریالیسم تاریخی، بررسی نقش و نفوذ این عوامل در تدوین و تکامل اجتماعات بشری و انهدام و اضمحلال آنها است که البته عامل ثروت و سرمایه مهم ترین نقش را دراین باره بازی می کند.

با این توضیح مختصر، معلوم می شود که ماتریالیسم تاریخی به معنای حکومت سرمایه یا پول (به معنای اعم) بر دنیا نیست. ضمن این که ماتریالیسم تاریخی با سقوط دولت های مبتنی بر فلسفه مارکسیستی و لنینسیتی، اهمیت و اعتبار خود را در سطح جهانی از دست داده و به هیچ وجه معتقدات آن حرف اوّل را در جهان نمی زند.[5]

2. احتمالاً منظور شما از ماتریالیسم تاریخی، نفوذ سرمایه داری و رواج آن در جهان است. در این نگره رسیدن به سود و سرمایه مهم است و هدف اساسی زندگی، بر این اساس که به نوعی رویکرد مادی گرایانه به زندگی و خوشبختی در جهان است، همه چیز را تفسیر مادی می نماید. اما به بخش دیگر از زندگی که (معنویت و نیازهای معنوی باشد) توجه ندارد. شاید به همین خاطر از آن تعبیر به ماتریالیسم نموده اید. در این نوع تفکر، پول و سرمایه و اقتصاد، هدف زندگی است و خوشبختی و لذّت به همین معنا شده و در آن خلاصه می شود.

3. مسلماً این دیدگاه مورد تأیید اسلام نیست. بازخوانی دوباره آیات و روایات فراوانی که در این راستا وجود دارد، ما را متوجه می سازد که اسلام تا چه حد با این دیدگاه به مخالفت برخاسته است.پول و سرمایه و دیگر امور مادی، وسیله ای برای رسیدن به زندگی سعادت مندانه در اسلام مورد توجه قرار گرفته، نه به عنوان هدف زندگی. سرمایه مادی اگر هدف قرار گیرند، نه تنها باعث خوشبختی واقعی انسان نخواهند بود، بلکه انسان را از رسیدن به سعادت حقیقی باز خواهند داشت.

اسلام با دادن آگاهی های لازم درباره آفرینش انسان و جهان و هدفمند بودن آن، نهایت حرکت بشر را به سوی کمالاتی تصویر می کند که خداوند برای او در نظر گرفته است؛ از این رو ضمن بیان مناسبات موجود میان انسان و جهان، دستورهای مهمّی در نحوه استفاده از امکانات و ابزار طبیعی، پول و سرمایه و... دارد تا سعادت حقیقی را نمایان کرده و آن را تأمین نماید.

از این جهت برای فقیران بر گردن اغنیا حقوقی قرار می دهد. بر انفاق و صدقه و قرض الحسنه تأکید می کند واز ربا و قمار و احتکار و گران فروشی و کم فروشی باز می دارد.

امروزه، دنیا همان گونه که اشاره کرده اید، در سودای زر اندوزی و سرمایه داری غرق است. حقیقت این است که این شیوه زندگی بر فاصله های طبقاتی می افزاید. فقرا را فقیرتر و اغنیا را غنی تر می سازند؛ معیار ارزش ها را تغییر می دهد؛ سخاوت وجود و بخشش و دستگیری از بینوایان را بر نمی تابد؛ علم و فرهنگ و تحصیل و ساز و کارهای مربوط به آن را پس می راند و در درجات چندم ارزش قرار می دهد.

باید با شناخت حقیقت وجود آدمی و توجه به تمام ابعاد انسانی که مطمئناً تنها در بُعد مادی و نیازهای آن خلاصه نمی شود، نیز نظر به نیازهای معنوی و درونی که بُعد اصلی وجود انسان و نیازهای اساسی انسانی مربوط به آن است، چشم به آینده ای بهتر و زندگی سعادت مندانه بدوزیم؛ هم چنین با آگاهی بخشی به افراد جامعه در این مسیر با توجه به این مطلب اساسی که هر چه در دنیا و متعلق به آن است، زائل شدنی و از بین رفتنی است و خوشبختی واقعی نمی تواند مربوط به آن باشد: "ما عندکم ینفد و ما عنداللَّه باق؛ آنچه نزد شما است (در دنیا)از بین میرود و آنچه نزد خداوند است، باقی میماند".[6]


[1] .هستی اجتماعی عبارت است از حیات مادی جامعه و تمامی شرایط عینی زیست و رابطه انسانها با طبیعت، از همه مهمتر، فعالیت تولیدی انسان و بالاخره مناسبات اقتصادی بین خود انسانها در جریان تولید.

[2] .آگاهی اجتماعی عبارت است از حیات معنوی و روحی انسانها، کلیه اندیشهها و تئوریها و جهان بینی هایی که فعالیت انسانی را رهبری میکنند، هم چنین کلیه نظریات و تصورات و روحیات.

[3] .ر.ک: نیک آئین، امیر، ماتریالیسم دیالکتیک، ماتریالیسم تاریخی، ج 2، ص 18 و 17 و 13، انتشارات حزب توده ایران، 1358.

[4] .ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 13، ص 787 به بعد. شایان تذکر است استاد شهید مطهری ماتریالیسم تاریخی را به "نوعی تفسیر تاریخ بر اساس شناخت عامل اقتصاد به عنوان عامل اصلی و محرّک حقیقی" تعریف کردهاند.

[5] .خطوط اساسی ماتریالیسم تاریخی توسط مارکس و انگلس در کتاب"ایدئولوژی آلمانی" که در سال 1886 م نوشته شده بیان گردید و سپس در کتاب "نقدی بر اقتصاد سیاسی" مارکس، اصول آن تدوین شد و بالاخره در کتاب کاپیتال مارکس، اصول و قواعد آن به نحو درخشانی مورد استفاده قرار گرفت.

[6] . سوره نحل، آیه 96.


مرکز پاسخ دهنده: دفتر تبلیغات اسلامی ،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است